نوبت نمی دونم چندم !!!!
سلام دخمل خوشگلم که با این سفت شدنت و تکونات دهن مامانی را سرویس کردی ببخشید که اینجوری بهت سلام دادم چون همین الان اینقدر سفت شدی که میخوای پوست شکممو پاره کنی و بزنی بیرون . . . امروز 10 روزه که وارد 9 ماه شدیم (این تاریخ بالا را بی خیال بی خودیه !!!) فامیل را تا میبینم طوری حرف می زنن که انگار همین فردا زایمان دارم ولی تا می رم مطب دکتر همچین راحت حرف می زنه که منم سرخوش از مطب میام بیرون . . . دوشنبه این هفته که رفتم دکتر فقط نیم کیلو اضافه کردم بودم البته به عبارتی نیم کیلو کم کرده بودم چون هفته قبل وزنم را ماما کمتر زد تا دکتر دعوام نکنه . . . جای علی خالی بود تا دوباره دعوام کنه . . . دکتر هم تا شکممو معاینه کرد خیلی ...
نویسنده :
نفیسه
0:21